loading...

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

بازدید : 14
جمعه 16 اسفند 1403 زمان : 1:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاف

سلام دوستان عزیزم.
بالاخره گذشت، تموم شد و من زنده هستم.

یکی از عجیب ترین تجربیات و پسگرد‌های زندگیم رو پشت سر گذاشتم.

واقعا زمان قاتل عجیب و بی رحم همه مشکلات هست. هرچقدر که برگزاری کنفرانس من رو به سمت عقب برد و اونجا نگه داشت و شرایط عجیب روحی به من متحمل کرد. اما تموم کردنش از من شخصیت دیگه ساخت.

آدم‌های جدید، لینک‌های جدید و از همه مهم‌تر مدیریت استرس و اعتماد به تواناییهام.

خب الان من اینجای مسیر هستم با کلی پروژه نصف و نیمه و شکست خورده در فیلدکاری قدیمی..
حس میکنم تا اینجای مسیر هرچقدر که حرف زدم کافیه بسه.
امشب نشستم دارم تعیین تکلیف میکنم برای زندگیم.
برنامه ریزی روزانه من رو به جایی نرسوند. باید هفتگی برنامه ریزی کنم.
بدنی و روحی خیلی تنبل هستم خیلی وحشتناک تنبلم.
نمیگم تواناییام کم هست. چون اگه کم باشه شکست رو قبول کردم، اما الان هزار راه حل وجود داره که من بت و این محدودیت رو شکست بدم.

باید انجام بدم.

باید انجام بدم.

مسیرهای غیر عادی به موفقیت ختم میشن اما مسیرهای عادی نه..

باید اولویت‌ها رو مشخص کنم و ببینم کدوم پروژه مهم تره اون رو تکمیل کنم.

علیرضا لطفا انجامش بده و به مسیر عادی زندگی برگرد.
غول رو شکست بده..

بازدید : 8
شنبه 26 بهمن 1403 زمان : 22:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاف

ای امید جان بیداران کجا هستی ؟

آهنگ استاد رو گذاشتم و به مانیتور و پروژه‌های شکست خورده‌ام نگاه می‌کنم و تو دلم میگم ای امید جان بیداران کجا هستی؟


پسر داشتم شکست میخوردم، رنگ می‌باختم و نا امید شده بودم. فکر میکردم خط پایان من اینجاست و این فشار و غول سیاه ریشه من رو خشک میکنه اما به طرز عجیبی تحمل کردم و این فشار رو رد کردم. البته هنوز تموم نشده و قسمت زیادی مونده، اما من تا اینجاهم زنده موندم.!

تنهایی میتونستم خودم رو نجات بدم؟ نه! من اینجا نموندم، من برای مقاومت در برابر غول سیاه به محیط جدید نیاز داشتم چی بهتر از پیوند دوباره با دوستان و هم محلی‌هام؟ این پیوند من رو از اورتینک و اضطراب تا حد زیادی نجات داد.

الان و این چندروز بسیار عجیب غریب بود بیشتر سعی داشتم علیرضا رو نجات بدم.

من همچنان به کمک نیاز دارم. امیدوارم بدنم برای مقابله با این شرایط توان کافی داشته باشه و من رو یاری کنه..

برنامه جدیدی برای برون رفت از اوضاع ندارم و فقط اومدم که بمونم و همه کارای قبلی رو تموم کنم! همه رو ..

استرس خیلی کشندست و واقعا الان دارم این موضوع رو با پوست و استخون درک میکنم.

به احتمال زیاد کار جدید رو شروع کنم و فیلد کاری فعلی رو تغییر بدم.

کاری رو انجام میدم که دوست داشته باشم و خودم رو اونجا قبول داشته باشم.

من نباید کسی رو نا امید کنم. من باید به ادامه زندگی برگردم و این جسم شناور رو از آب بیرون بکشم.

دوست دارم یه چالش 30 روزه رو شروع کنم و با هم به جنگ بریم؟ آماده اید؟

بازدید : 16
پنجشنبه 10 بهمن 1403 زمان : 19:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاف

پسر سال 1403 چه سال نحس و پرفشاری برای من داره میشه..

بغض کردم و دارم به خودم فحش میدم چرا اینجا مسئولیت قبول کردم؟ چرا دارم کارهارو انجام میدم ولی اما خلاص نمیشم؟

پسر این کنفرانس کوفتی تو این یکسال منو پیر و پژمرده کرد.

تجربه اولم هست ولی داره خیلی بهم سخت میگذره..

دو هفته فرجه بدون آب و غذا موندم اینجا دارم کارهارو انجام میدم اما باز هیچی کافی نیست و کارها اصلا جلو نمیره..

نه اجازه دارم برم و نه انرژی دارم که کاری انجام بدم. رفتار مودی شکل دارم و این نشونه‌های قوی شکست خوردن از غول سیاه هست.

وسط این درگیری‌ها معدلم نسبت به ترم قبل 3.5 نمره افت کرده..

باید سری بکشم بیرون و خودمو خلاص کنم و یا انرژی و روحیه جدید بدست بیارم و 29 روز تحمل کنم که به خوبی و خوشی همچیز تموم بشه.

دلم برای خونه، خواهرام، رفیقام و شرایط کاملا بدون استرس تنگ شده..

نمیدونم شاید من این موضوع رو به خودم خیلی سخت و جدی گرفتم! اصلا بمن چه؟ من وظیفه خودم انجام میدم حرص بی نظمی‌های اینارو نمیخورم..

امیدوارم برگردم به ورژن سابق خودم به ورژن بدون استرس و فشار خودم..

خیلی تو این سال اذیت شدم..

امیدوارم درست بشه
خدا خودت بزرگی..

بازدید : 17
پنجشنبه 10 بهمن 1403 زمان : 19:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاف

"خودم آمده بودم که بمانماما نیامدم که بمیرم آمده بودم که آرام گیرم نه اینکه متهم ردیف اول عذاب‌های آخر زمان باشم"

پسر این دوهفته یکی از پرفشار و پراسترس ترین هفته‌های زندگیم بود که نتونستم روحیه و ثبات خودم رو حفظ کنم

هفته‌های سخت دیگه پیش رو مونده اما فکر نمیکنم دیگه استرسی بیشتر از این هفته‌ها متحمل بشم.

حالم خوب نیست. دوست دارم بهتر بشم اما چطوری؟ نه زمان کافی برای بهتر شدن دارم نه حتی زمان کافی برای مبارزه..

مسیررو گم کردم و اصلا نمیدونم.

به هرحال تن رنجور و زخمیم رو روی جاده میکشم تا معجزه زمان خودش رو نشون بده..

نشونه‌های خوبی دریافت نمیکنم اما خب بالاخره تو این سختی‌ها چکش خورده میشم.

فعلا دنبال هیچی نیستم

فقط میخوام بگذره و بروم

بازدید : 11
پنجشنبه 10 بهمن 1403 زمان : 19:21
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کاف

شب یلدای شما دوستان عزیزم که سرد و گرم، تلخی و شیرینی اینجا رو چشیدین مبارک باشه
امیدوارم همیشه حالتون خوب باشه و اینجا کنارهم شاهد پیشرفت‌های هم باشیم.

اومدم بهتون گزارش بدم، این هفته حدود 11 ساعت اتلاف تایم داشتم.
که 4 ساعتش همین امروز و دیروز بود.
تو این ساعت میتونستم ارائم رو تموم کنم که نکردم و شرایط از کنترلم خارج شد.
این 4 شب کلا بهم خوش گذشت و بیرون بودم، ریکاوری روحی خوبی انجام دادم امیدوارم بعدا تاثیرش رو توی حالم مشاهده کنم.
تقریبا 34 روز دیگه ترم تموم میشه و البته من باید توی 10 روز کل ترم رو ببندم و مشغول کارهای دیگم بشم.
دلم برای علیرضایی تنگ شده که قبل امتحان استاتیک، بتمن میدید.
پسر دیگه چه خبر؟
میخوام یه حماقت دیگه انجام بدم و ماشین لرنینگ رو شروع کنم.

نمیدونم واقعا چرا؟ یجورایی علاقه دارم.

کل این سال‌ها رو وب فوکوس بودم اما الان دوست دارم الگوریتم‌هایی یادبگیرم که بتونم رو دنیای واقعی انجامش بدم و پیش بینی کنم.

شاید شروع کردم.
شاید وقتی که پروژه nuxt رو تموم کردم یا ایزگیم رو نابود کردم.
البته نمیدونم ولی هرچی که هست باید سریع و فشرده شروع کنم.
راستی مقاله نویسی رو هم دوست دارم.
تو این هفته یه مقاله 35 صفحه‌‌‌ای درجه یک ترجمه کردم و از طرف دیگه یه مقاله دیگه که برای یکی از بچه‌ها نوشته بودم امروز کنفرانس تایید کرد و گواهیش رو گرفت.
پسر تا اینجای 1403 واقعا من کارای بی ربطی کردم که خندم میگیره..
ریاضی تدریس کردم، لوگو، پوستر و بنر طراحی کردم، تولید محتوا کردم، مقاله نوشتم، یه cms با جنگو نوشتم. 40 صفحه قالب فرانت کد زدم. سایت سئو کردم و...
الانم میخوام ماشینگ لرنینگ شروع کنم.
پسر یعنی فکر میکنم هیچکدوم از این کارها منو به مقصد نرسونده؟ یا خودم نخواستم به مقصد برسم؟

اگه فکر میکنید سطحی بودم نه اصلا نبودم. تو هیچکدوم از کارای بالا اصلا سطحی کار نکردم و واقعا نسبت به جایی که بودم واقعا خوب بوده..
اگر فشار روم کمتر شد که یه دستی هم به سر ماشین لرنینگ میکشیم:D

دیگه چی؟خیلی زیاد حرف زدم


تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 59
  • بازدید کننده امروز : 60
  • باردید دیروز : 2
  • بازدید کننده دیروز : 3
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 63
  • بازدید ماه : 97
  • بازدید سال : 2028
  • بازدید کلی : 2070
  • کدهای اختصاصی